آیا واقعا 8 سبک رهبری متفاوت وجود دارد؟
خب بله، اما در واقع نه… بیشتر مردم فکر میکنند که سبکهای رهبری کاملاً مستقل هستند و شما فقط میتوانید یک سبک رهبری داشته باشید، اما در موقعیتهای زندگی واقعی، هر رهبر باید از بین رویکردهای مختلف برای 4 موقعیت یکی را انتخاب کند:
تصمیم گیری، تمرکز بر امور مهم، تعیین اهداف و پیروی از رویه ها.
عجیب بودن شما ارتباط نزدیکی با شیوه رهبری شما دارد، به عنوان مثال:
- تصمیمات دموکراتیک خواهند گرفت .
- تصمیمات خودکامه می گیرند .
- مردم محور خواهند بود .
- رهبران خودخواسته وظیفه گرا خواهند بود .
- رهبران با احساسات بالا اهداف تحول را ترجیح می دهند .
- رهبران با وظیفه شناسی بالا، اهداف معاملاتی را ترجیح می دهند .
- رهبران صادق از رویه های سختگیرانه یا بوروکراتیک پیروی خواهند کرد .
- رهبران زیرک بیشتر از روش های انعطاف پذیر استفاده می کنند .
البته، همیشه چند استثنا وجود دارد… به عنوان مثال، زمانی که یک رهبر به صداقت و زیرکی به طور همزمان اهمیت می دهد، اما برای اکثر مردم عجیب بودن و سبک رهبری آنها به هم مرتبط است.
چگونه تصمیم می گیرید؟
رهبران مستقل تصمیم گیری خود را دوست دارند، اگر بسیار درونگرا باشند، ممکن است در الهام بخشیدن به افراد و جلب موافقت آنها با آنها مشکل داشته باشند، در حالی که رهبران بسیار تأثیرگذار و برونگرا ممکن است از تصمیمات دموکراتیک لذت ببرند، زیرا به راحتی می توانند همه را با آنها موافق کنند.
رهبری دموکراتیک
رهبران دموکرات از اطرافیان خود نظر صادقانه می خواهند و برای توصیه های آنها ارزش قائل هستند، این برای اخلاقیات و همکاری عالی است، اما به یاد داشته باشید، اگر تصمیم فوری باید گرفته شود… آن را بگیرید! وقت را از دست ندهید و از همه بپرسید که چه فکر می کنند!
رهبران دموکراتیک خوب… قبل از تصمیم گیری مهم، از همکاران مربوطه نظر خواهند پرسید. آنها زمانی که شخص دیگری با یک ایده عالی روبرو می شود، تصدیق می کنند. آنها کاملاً مسئول تصمیم نهایی و نتایج آن هستند.
رهبران دموکراتیک بد… نظر هر کسی را حتی در مورد مسائل نامرتبط می پرسند. وقتی همه چیز عالی پیش میرود، آنها اعتبار ایدههای دیگران را میپذیرند، اما وقتی همه چیز با شکست مواجه میشود، بلافاصله تقصیر را به گردن هر کسی میاندازند که به این ایده رسیده است. آنها از شما نظر شما را می پرسند اما همیشه آن را نادیده می گیرند.
رهبری خودکامه
رهبران مستبد معمولاً بسیار توانا، سرسخت هستند و هر کاری را که فکر می کنند برای رسیدن به یک هدف لازم است انجام می دهند، این برای شرکت های سریع و رقابتی بسیار مفید است، اما می تواند در مشاغلی که همکاری ضروری است، یک محیط خصمانه ایجاد کند.
رهبران مستبد خوب… تجربه و آموزش فراوانی دارند، بنابراین در تصمیم گیری خوب هستند، نظر شما را نمی خواهند، اما ممکن است از شما حقایق را بپرسند، به عنوان مثال: بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد، چیست؟
رهبران خودکامه بد… تجربه و آموزش اندکی دارند یا اصلاً هیچ تجربه ای ندارند و بدون توجه به بدترین نتایج ممکن تصمیمات عجولانه می گیرند. گاهی اوقات آنها از کل تیم نظر خود را می پرسند، اما فقط برای اینکه بدانند چه کسی با اراده آنها موافق است و چه کسی مخالف آنها است.
اولویت اصلی شما چیست؟
رهبران مردم مدار را می توان رهبران همدل یا رهبری به سبک مربی نیز نامید. رهبری استراتژیک وظیفه محور است و معمولاً به شخصیت های بسیار تخصصی و خودخواسته مربوط می شود .
متمرکز بر مردم یا رهبری همدلانه
رهبران همدل عاشق تصمیم گیری بر اساس غریزه هستند. به نظر می رسد حس ششم و شهود خوبی در رابطه با افراد دیگر دارند. آنها به مهارتهای نرم، رفاه و پیشرفت اهمیت میدهند، ممکن است هنگام آموزش و راهنمایی کارکنان، امیدها، رویاها و اهداف کارکنان خود را در اولویت قرار دهند. این برای مؤسسات بدون ضرب الاجل حساس یا کارمندانی که باید در حین کار با مشتریان نگرش مثبتی داشته باشند عالی است.
رهبران خوب همدل… مهارتها و ضعفهای کارکنان خود را شناسایی میکنند و به آنها آموزش میدهند. آنها بخشنده هستند و به شانس های دوم اعتقاد دارند، اما وقتی توضیح می دهند که چگونه یک کار را کامل کنند، قاطعانه هستند. آنها فکر می کنند که هر کاری می تواند توسط هر کسی با آموزش و راهنمایی کافی انجام شود. آنها مثبت اندیشی می کنند و بسیار قابل دسترس هستند، بنابراین کارکنان آنها احتمالاً احساسات خود را از ناامیدی یا استرس مربوط به کار به اشتراک می گذارند.
رهبران بد همدلی… از همه کارکنان خود می خواهند که دقیقاً همان آموزش را ببینند. آنها در توضیح نحوه انجام یک کار بد هستند و نمی توانند هر بار که کارمندانشان اشتباه می کنند ناراحتی خود را پنهان کنند. آنها مطمئن می شوند که کارمندانشان متوجه می شوند که هر روز چقدر احساس نگرانی یا استرس می کنند.
Strategic Leadership
رهبران خودخواسته و منطقی عاشق سنجش عملکرد و تصمیم گیری مبتنی بر داده هستند. آنها فکر می کنند که شما باید فرد مناسبی را برای یک شغل خاص پیدا کنید و گاهی اوقات به جای اینکه سال ها فردی را آموزش دهید، استخدام فردی که از قبل می داند چگونه کارها را انجام دهد، آسان تر است.
رهبران استراتژیک خوب… مشکوک و ادراکی هستند، مهارت ها و ضعف های کارکنان خود را شناسایی می کنند و آنها را در بهترین زمینه ممکن قرار می دهند. آنها برای مهارت های سخت ارزش قائل هستند و آموزش های زیادی را به کارکنان خود ارائه می دهند. آنها ممکن است در روابط شخصی خوب نباشند، اما سعی می کنند هر مشکلی را در اسرع وقت حل کنند.
رهبران استراتژیک بد… ساده لوح هستند و بررسی نمی کنند که آیا کسی آموزش مناسب برای یک کار را دارد یا خیر. آنها فکر می کنند که کارکنان آنها برای شغل خود کاملاً واجد شرایط هستند و نیازی به آموزش اضافی نخواهند داشت. آنها در اولویت بندی بد هستند و فکر می کنند که فوری به معنای مهم است. آنها زمان زیادی را برای درخواست گزارش پیشرفت و جلسات مداوم از کارمندان تلف می کنند.
چگونه اهداف خود را تعیین می کنید؟
آیا وقتی مردم در مورد تغییرات در محل کار صحبت می کنند می ترسید؟ آیا روال های روشمند و ثابت را ترجیح می دهید؟ رهبران تحول آفرین برای پذیرش تغییر در بلندمدت به احساسات نیاز دارند، در حالی که رهبران وظیفه شناسی می توانند از حفظ وضعیت موجود اطمینان حاصل کنند.
رهبری تحول آفرین
رهبران تحول آفرین می توانند با توانمندسازی کارکنان خود، تغییرات سریع و وفاداری را ارتقا دهند. توانایی الهام بخشیدن به دیگران یک مهارت فوقالعاده است و رهبران ایدهآلیست در این کار عالی هستند… اما، آیا آنها یک قلعه قدرتمند میسازند یا یک خانه شلوغ از کارت؟
رهبران تحول آفرین خوب… به الگوی همسو با چشم انداز شرکت تبدیل خواهند شد. آنها در ارائه چالش های کوچک و تحریک فکری خوب هستند. آنها به شما احساس منحصر به فرد و ضروری برای رسیدن به یک هدف می کنند. آنها اهداف بلندمدت روشنی دارند و مطمئن هستند که همه چیزهایی را که برای رسیدن به آن نیاز دارند در اختیار دارند.
رهبران بد تحول… از کارمندان خود می خواهند که به شیوه ای خاص فکر و رفتار کنند در حالی که برعکس عمل می کنند. آنها اهداف روشنی ندارند، یا ممکن است اغلب آنها را تغییر دهند. برای آنها اهمیتی ندارد که منابع مهم یا برنامه ریزی دقیق قبل از شروع پروژه را از دست بدهند. آنها به همه خواهند گفت که “درب آنها همیشه باز است”، اما سپس از دستیاران خود می خواهند که از مزاحمت مردم جلوگیری کنند.
رهبری تعاملی
افراد وظیفهشناس در مدیریت منابع و زمان با اهداف کوتاهمدت قابل اندازهگیری عالی هستند، بنابراین یک رهبر معاملاتی رویکردی کاملاً مستقیم دارد: این کار را انجام دهید و این پرداخت یا پاداش را دریافت کنید، آن را به هم بزنید و مجازات خواهید شد.
رهبران معاملاتی خوب… کارایی را دوست دارند و به کارگرانی که با کمترین منابع بهترین نتایج را میگیرند، پاداش میدهند. آنها در حفظ وضعیت موجود و دستیابی به نتایج ثابت در چندین کار عالی هستند. آنها یک زنجیره واضح از فرماندهی و انتظارات را برای هر یک از اعضای تیم فراهم می کنند. آنها اولین کسانی هستند که وارد می شوند و آخرین کسانی هستند که کار خود را ترک می کنند.
رهبران مبادله ای بد … اهداف غیر ممکن را ارائه می دهند و همه کارکنانی را که به آنها دست نمی یابند مجازات می کنند. آنها حتی با کارهای ساده و تکراری نتایج متفاوتی به دست می آورند. آنها انتظار دارند که وظایف بدون ذکر جزئیات مسئولیت ها و محدودیت های هر یک از اعضای تیم تکمیل شود. آنها آخرین کسانی هستند که وارد می شوند و اولین کسانی هستند که کار خود را ترک می کنند.
قوانین و رویه ها چقدر مهم هستند؟
رهبران سخت گیر برای صداقت، مسئولیت پذیری و پیروی از زنجیره فرمان ارزش قائل هستند، در حالی که رهبران آرام تمایل دارند باهوش باشند و فکر می کنند قوانین باید شکسته شوند.
رهبری بوروکراتیک
افراد سختگیر عاشق داشتن رویه های دقیق و پایبندی به یک برنامه هستند، رهبری بوروکراتیک برای کارهای تکراری در یک شرکت کارآمد و باثبات عالی است… اما آیا جایی برای آزادی و خلاقیت باقی می ماند؟
رهبران بوروکرات خوب… با همه یکسان رفتار خواهند کرد، بدون اینکه کسی را مورد لطف یا بدرفتاری قرار دهند. آنها درک می کنند که شرکت ها نیاز به تکامل دارند و تا زمانی که رهبران مربوطه آنها را تأیید کنند، هر ایده ای را برای بهبود می پذیرند. آنها صادق هستند و هرگز قوانین رشوه را زیر پا نمی گذارند. آنها بدون دخالت در کار همکاران یا کارمندان به مسئولیت های خود پایبند خواهند بود.
رهبران بوروکراتیک بد… اغلب گروه کوچکی از کارمندان مورد علاقه دارند که می توانند قوانین را بدون مجازات بشکنند. آنها حتی اگر کسی راه بهتری برای تکمیل یک کار پیدا کند، به رویه رسمی پایبند هستند. آنها عاشق رشوه و باج گیری از همکاران هستند. آنها زمان زیادی را برای مدیریت خرد وظایف همه تلف خواهند کرد.
رهبری انعطاف پذیر
رهبری منعطف را اغلب “Laissez-faire” می نامند که به زبان فرانسوی اجازه دهید آن را داشته باشید. این راهی برای توصیف رهبران آرامی است که عاشق آزادی و خلاقیت هستند، تا زمانی که اهداف به دست میآیند به قوانین، برنامهها یا رویهها اهمیتی نمیدهند… اما ممکن است برای مدیریت تیمهای بزرگتر با مسئولیتهای پیچیده مشکل داشته باشند.
رهبران خوب منعطف… به کارمندان خود اعتماد دارند اما پیشرفت آنها را در زمان های کافی تأیید کنند. آنها یک محیط دوستانه اما محترمانه را ترویج می کنند و هر زمان که مشکلی پیش بیاید مداخله می کنند. آنها به کارمندان خود اجازه می دهند تا آزمایش کنند، اما در صورت بروز مشکل، مسئولیت را به اشتراک می گذارند.
رهبران بد انعطافپذیر… مطمئن نیستند که چه کسی مسئول هر کار است، بنابراین نمیتوانند تشخیص دهند که چه کسی کارگر خوب یا بد است. آنها از بحث و جدل اجتناب می کنند و بدون پذیرش مسئولیت مستقیم اجازه می دهند مشکلات تشدید شوند.