عجیب بودن؟ معنی آن چیست؟
ویژگیهای متعددی وجود دارد که بر رفتار، طرز تفکر، احساس و عمل یک فرد تأثیر میگذارد. برخی از این ویژگیها بسیار ناپایدار هستند و اغلب تغییر میکنند، در حالی که ویژگیهای دیگر آنقدر ثابت هستند که وقتی آنها را در یک فرد تشخیص دادید، ممکن است بتوانید پیشبینی کنید که او چگونه به یک موقعیت خاص واکنش نشان میدهد.
در مدل ایکیگای ما 8 موجود را برای گروه بندی مرتبط ترین ویژگی های مربوط به سبک کار و تعامل با همکاران ایجاد کرده ایم. ما آنها را عجیب و غریب می نامیم و آنها عبارتند از:
زیرکی
در بداهه نوازی، تدبیر، خلاقیت، کنجکاوی و منطق عالی است.
نفوذ
به فصاحت، اقناع، قاطعیت، بصیرت و تفویض اختیار شهرت دارند.
ضرورت
قوی ترین ویژگی های آنها جاه طلبی، تمرکز، رقابت، سخت کوشی و تخصص است.
توافق پذیری
بسیار پشمالو!، و به دلیل نزدیک بودن، همکاری، اجتماعی بودن، همدلی و مهربانی آنها شناخته شده است.
وظیفه شناسی
به دلیل عشق آنها به رویه ها، دقت، یکنواختی، سازماندهی و وقت شناسی مشخص می شود.
صداقت
این موجودات دارای صداقت، قابلیت اطمینان، صراحت و مسئولیت پذیری بی عیب و نقص هستند.
آرامش
کسانی که انعطاف ناپذیر، ذهن باز (بی تعصب)، صبر و انعطاف پذیری دارند.
استقلال
آنها دارای عزم، انضباط، استقلال و اتکا به خود هستند.
تعادل چیست؟
همه چیزهای عجیب و غریب پر از ویژگی های مثبت هستند، اما زمانی که یکی از آن موجودات بسیار قوی تر از بقیه باشد، مردم تمایل دارند به همان شیوه افراطی در موقعیت های بسیار متفاوت واکنش نشان دهند… عجیب و غریب زیبای آنها به یک رفتار رادیکال تبدیل می شود.
- زیرکی تبدیل به توهم می شود. در دنیایی از دروغ و خیال زندگی می کند، حتی اگر با شواهد متناقض مواجه شود، قادر به تغییر نیست.
- نفوذ تبدیل به مفسد می شود. با استفاده از وعدههای شادی، پول یا قدرت، خود را با بداخلاقی احاطه میکند و دیگران را متقاعد میکند که به آن بپیوندند.
- فوریت تبدیل به حرص خوردن می شود. موجودی بسیار خواستار و بی حوصله با حسی متورم از اهمیت خود.
- توافق پذیری تبدیل به انطباق می شود. ترس از رد شدن یعنی رها کردن تفکر انتقادی و انجام هر کاری برای گرفتن لایک… ببخشید، منظورم پذیرش بود.
- وظیفه شناسی تبدیل به اجبار می شود. تحت سلطه افکار وسواسی، تکراری و مزاحم که باعث پریشانی یا اضطراب می شود.
- صداقت تبدیل به غیر انسانی می شود. واقعاً ناتوان از احساس همدردی، ظالمانه و فاقد هر نوع شفقت است.
- آرامش تبدیل به بی انگیزگی می شود. موجودی بی احساس با بی تفاوتی مطلق نسبت به هر نتیجه ای… در نهایت هیچ چیز واقعاً مهم نیست.
- استقلال تبدیل به انزوا می شود. گوشه نشین است یا ظالم؟ تنها تفاوت در میزان قدرت و اختیار است.
چارلز داروین میگوید : «این قویترین گونه نیست که زنده میماند، نه باهوشترین گونه که زنده میماند. این یکی است که سازگارترین با تغییر است.» به عبارت دیگر… سازگار شوید یا بمیرید. بله، شما قوی ترین حالت عجیب و غریب را دارید، اما دستیابی به تعادل خوب با دیگران به شما این امکان را می دهد که با همکاران و محیط شغلی خود تعامل بهتری داشته باشید.
ساده ترین راه برای تجسم تعادل، جفت کردن هر تأثیر با یک متضاد نزدیک است، اینها متضاد واقعی نیستند، داشتن یک ویژگی دیگری را خنثی نمی کند، اما می تواند به کاهش رفتار بسیار منفی کمک کند.
خواندن تعادل
در این مثال، موارد عجیب و غریب در اولویت زیر قرار می گیرند: صداقت، استقلال، فوریت، آرامش، توافق پذیری، زیرکی، نفوذ و وظیفه شناسی.
- این تعادل یک توافق پذیری متوسط اما یک استقلال بسیار قوی را نشان می دهد، که وحشتناک نیست، اما ممکن است برای دیگران قضاوت کننده یا بدخلق به نظر برسد.
- در مرحله بعد، ما یک تعادل تقریباً کامل به نام «فوریت آرام» داریم که ظرفیت فوقالعاده حفظ آرامش و تمرکز اما سریع فکر کردن و واکنش مؤثر در طول یک بحران است.
- مشکل واقعی در مورد این مثال عدم تعادل شدید صداقت در برابر نفوذ است، این احتمال وجود دارد که این صراحت به عنوان ظلم و عدم همدلی تلقی شود.
- در نهایت، ما تعادل خوبی بین هوشمندی و وظیفه شناسی داریم، که کمی به سمت خلاقیت گرایش داریم، اما هر دوی این اولویت ها آنقدر ضعیف هستند که ممکن است مردم حتی متوجه آنها نشوند.
آیا تعادل من کارهایی را که می توانم انجام دهم را کاهش می دهد یا محدود می کند؟
واقعا نه، یا حداقل نباید… بیایید تصور کنیم که شما به عنوان عابر بانک کار می کنید. شما میتوانید پرحرف باشید و با لبخند از هر مشتری استقبال کنید، اما همچنین میتوانید ساکت و کارآمد باشید. اگر مشکلی در حساب کاربری وجود دارد، میتوانید به روشی فنی و منطقی با مشتری صحبت کنید، یا از کمی خلاقیت و همدلی استفاده کنید. ممکن است همه چیز را در مورد شغل خود دوست داشته باشید و آرزو کنید که هیچ چیز تغییر نکند! یا از هر فرصتی برای بالا رفتن از نردبان شرکت استفاده کنید.
عجیب و غریب بودن و تعادل شما دیکته می کند که چگونه هستید، نه اینکه چه کاری می توانید انجام دهید.
با این حال، زندگی پر از کلیشه است و انواع خاصی از مشاغل، نوع خاصی از افراد را جذب می کنند. نکته جالب در مورد تعادل این است که به شما این امکان را می دهد که به سرعت یک شخصیت را تجسم و درک کنید، بنابراین زمانی که تعادل فردی شکل متمایز یا حتی تمایل واضحی به یک طرف یا طرف دیگر داشته باشد، می توانیم به چند نتیجه گیری سریع بپردازیم:
در سمت چپ متعادل است
در این مثال میتوانیم یک تمایل مشخص به چپ، با موافق بودن، فوریت، تأثیرگذاری و هوشمندی بالا را ببینیم. این شبیه به چیزی است که مردم آن را “شخصیت تیپ A” می نامند، اما با ویژگی های گرم و خلاقانه ترکیب شده است، کمی تاثیر را در ترکیب قرار می دهد و شما ویژگی های یک کارآفرین بزرگ انسان دوستانه، یک سخنگوی یا نماینده صبور را دریافت می کنید.
در سمت راست متعادل است
وقتی همه چیز در سمت راست مرکز به شدت متعادل است، میتوانیم فردی را با شخصیت «تیپ B» شناسایی کنیم: آرام و مستقل، و به دلیل وظیفهشناسی و صداقت اضافی آن، ویژگیهای خوبی برای افسران عملیات، روانپزشکان، بازرسان جنایی دریافت میکنیم. قضات و تحلیلگران مالی